بازیابی و ایمنسازی زیرساختهای شبکه در شرایط بحران جنگی و سایبری
۴. مقاومسازی زیرساختهای ذخیرهسازی داده (Storage Resilience)
در شرایط بحرانی، یکی از اصلیترین اهداف دشمن، ایجاد اختلال در دسترسی به دادهها و تخریب مراکز ذخیرهسازی است. لذا مقاومسازی این بخش از زیرساختها، امری حیاتی تلقی میشود.
اولین گام، شناسایی منابع دادهای حیاتی و سطحبندی اهمیت آنهاست؛ دادههای مربوط به ارتباطات فرماندهی، خدمات اضطراری، امنیت انرژی، زیرساخت حملونقل، و سامانههای سلامت در اولویت بالا قرار دارند. بهکارگیری راهکارهای رمزنگاری پیشرفته، بهرهگیری از نسخههای پشتیبان (Backup) به روش ۳-۲-۱ (سه نسخه از داده، روی دو رسانهی مختلف، یک نسخه در محل خارج از سازمان) و ایجاد ذخیرهسازهای غیرقابلتغییر (Immutable Storage) از راهکارهای مقاومسازی اساسی هستند.
استفاده از سامانههای Air-Gapped (جدا از اینترنت) برای نگهداری نسخههای بکاپ، جلوی گسترش بدافزارها، بهویژه باجافزارها را میگیرد. همچنین تعریف دسترسی مبتنی بر نقش (RBAC)، یکپارچگی لاگهای دسترسی، و نظارت دائمی بر فعالیتهای مشکوک، سطح امنیت را ارتقاء میدهد. مراکز داده باید از منظر فیزیکی نیز مقاومسازی شوند: استقرار در مناطق کمخطر، استفاده از تجهیزات ضدحریق، و پشتیبانی از سیستمهای تامین برق اضطراری (UPS و ژنراتور).
۵. چکلیست پیشرفته ایمنسازی و بازیابی شبکه در بحران
برای تضمین تداوم فعالیت شبکه در شرایط بحرانی، یک چکلیست کامل و عملیاتی باید در نظر گرفته شود:
تهیه نسخه پشتیبان: اجرای نسخهبرداری چندلایه و تستپذیر همراه با رمزنگاری پیشرفته و کنترل دسترسی محدود.
برنامه بازیابی از فاجعه (DRP): شامل تعیین RTO (حداکثر زمان بازیابی) و RPO (حداکثر داده قابل از دست رفتن)، همراه با تمرینهای دورهای.
شبکههای جایگزین اضطراری: استفاده از شبکههای MANET، Mesh، یا حتی ماهوارهای برای حفظ ارتباطات حیاتی.
سامانههای هشدار سریع: مانیتورینگ بلادرنگ ناهنجاریها با استفاده از AI/ML برای تشخیص حملات.
توان برق اضطراری: تامین پایدار برق مراکز داده با UPS، دیزل ژنراتور و ذخایر سوخت.
پروتکل ارتباطی در بحران: تعریف نقشها، کانالهای امن، پیامرسانهای رمزنگاریشده داخلی، و ارتباط با مراکز فرماندهی ملی.
سیستمهای خودترمیم (Self-healing): پیادهسازی معماریهای انعطافپذیر که در صورت تخریب بخشی از شبکه، بخش دیگر را بهسرعت بازیابی کنند.
۶. تجربه کشورهای درگیر جنگ سایبری: درسهایی برای تابآوری
بررسی تجربه کشورهای مختلف مانند اوکراین، ایران، و برخی کشورهای اروپای شرقی نشان میدهد که موفقترین استراتژیها، آنهایی هستند که بر حفظ «حداقل قابلیتهای ارتباطی امن و رمزگذاریشده» تاکید دارند.
برای مثال، در جریان جنگ اوکراین، با وجود حملات فیزیکی و سایبری شدید به مراکز داده، استفاده از شبکههای ماهوارهای، کانالهای رمزگذاریشده برای ارسال دستورات فرماندهی، و سامانههای توزیعشده مبتنی بر Blockchain، به دولت این کشور کمک کرد تا حتی در شرایط شدید جنگی، قابلیت پاسخدهی و فرماندهی را حفظ کند.
در ایران نیز در وقایع اخیر، گرچه برخی زیرساختها هدف حمله قرار گرفتند، اما تلاش برای پیادهسازی شبکههای درونسازمانی، ایجاد شبکه ملی اطلاعات، و تمرکز بر بومیسازی برخی تجهیزات، موجب افزایش مقاومت نسبی زیرساختها شد.
۷. چارچوب ملی برای مقاومسازی زیرساختهای شبکه
با توجه به تهدیدات فزاینده در حوزه سایبری و احتمال وقوع بحرانهای فیزیکی ناشی از جنگ یا تروریسم، تدوین یک چارچوب ملی برای افزایش تابآوری شبکهها ضروری است. این چارچوب میتواند شامل محورهای زیر باشد:
ایجاد الزامات امنیتی برای سازمانها: همه دستگاهها ملزم به تدوین DRP، پیادهسازی سیستمهای شناسایی ناهنجاری، و داشتن ذخایر داده امن باشند.
تقویت همکاری بین دستگاهی: هماهنگی میان وزارت ارتباطات، نیروهای نظامی، اورژانس، مراکز داده و شرکتهای خصوصی.
سرمایهگذاری در فناوریهای بومی: تولید سختافزارهای شبکه، فایروالها، و رمزنگارهای داخلی.
ایجاد مراکز ملی واکنش سریع (CSIRT): برای رصد، تحلیل و واکنش فوری به حملات.
ارزیابی و رتبهبندی مراکز حساس: رتبهبندی امنیتی مراکز داده و ارائه تسهیلات برای ارتقاء تابآوری.
نتیجهگیری
در عصر تهدیدات ترکیبی، امنیت سایبری تنها محدود به نصب یک آنتیویروس یا فایروال نیست. مفهوم تابآوری شبکه، ترکیبیست از آمادگی راهبردی، طراحی معماری منعطف، بازیابی سریع، و توان تصمیمگیری دقیق در زمان بحران. کشورها و سازمانها باید فراتر از نگاه سنتی، به سوی هوشمندسازی امنیت و مشارکت در اکوسیستم ملی ایمنسازی زیرساختها حرکت کنند.
توسعهی سامانههای هوشمند، شبکههای خودترمیم، ذخیرهسازهای مقاوم و ایجاد هماهنگی بین نهادها، کلید موفقیت در مدیریت بحرانهای آینده خواهند بود.